iranindustry.de   -   اطلاعات کشورها 

ایران

نام کشور 
کشوری است در آسیا به مساحت ١٦٤٨٠٠٠کیلومتر مربع و پایتخت آن تهران است.
به زبان ایرانیان باستان آریانام یعنی کشور آریاییهاست.
هخامنشیان نام اولین دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است که از فارس کنونی در اطراف شیراز ایران بودند. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به هخامنش می‌رساندند که سرکرده طایفه‌ پاسارگاد از طایفه‌های پارسیان بوده است شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می دانند نام ایران در پارسی باستان ائیریانا به معنای سرزمین آریاییان بوده است.
 
جغرافیا 
از دید طبیعی ایران از شمال به بیابان خوارزم دریای خزر و رود کورا از مشرق به حوضه آمودریا (جیحون) و کوههای غربی دره سند و دامنه‌های کوه‌های غربی یامیر از مغرب به دامنه‌های غربی کوههای زاگرس و حوضه آبریز اروندرود از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان محدود است. جمعیت آن برپایه آمار سال ١٣٨٤ ه. ش. ٦٨ میلیون تن بوده است. ایران کشوریست کوهستانی. در بخش شمال آن رشته‌کوه‌های البرز است که بلند ترین قله آن دماوند می باشد (٥٦١٠ متر). در قسمت مغرب رشته کوههای زاگرس کوههای مرکزی از سبلان تا بلوچستان.
مهمترین رودهای ایران کارون کرخه دز سفیدرود و رودخانه مهران است. دریاچه‌های عمده ایران دریاچه ارومیه و بختگان می باشد. در سال ١٣١٦ه. ش. ایران را به ده استان و در سال ۱۳۸۳ به سی استان تقسیم کرده‌اند. شهرهای مهم ایران عبارتند از: اراک اصفهان تبریز شیراز مشهد گرگان اهواز تهران و سمنان.  
مردم ایران 
ایران از ملیتهای زیادی از جمله فارس، آذری، لر، کرد، عرب ، بلوچ و ترکمن تشکیل شده است. اکثریت مردم ایران از تبار آریایی هستند و با یکی از زبان‌های شاخه زبانهای فارسی صحبت می‌کنند.  
زبان رسمی ایران 
در ایران در حدود ٢٠ زبان رواج دارد و بزرگترین گروه‌های زبانی ایران را فارسی ، آذری (ترکی ) ، کردی، گیلکی و مازندرانی، عربی ، بلوچی، لری، ترکمنی، ارمنی، آشوری و غیره تشکیل می دهند. فارسی، تنها زبان رسمی اداری اعلام شده است.  
مذهب در ایران 
مذهب رسمی ایران شیعه اثنی عشری و از پیروان ادیان دیگر فقط مسیحیان ایران، زرتشتیان ایران و یهودیان ایران ، آزادی اعلان دین خود رادارند.پیروان هر یک از این سه دین در مجلس شورای اسلامی دارای نماینده هستند.  
تاریخ 
پیش از مهاجرت آریائیان به ایران، اقوامی از نژادهای متفاوت با تمدن‌های مشابه در آن می‌زیستند؛ طوایفی از نژاد سفیدپوست، که شعبه‌ای از نژاد هند و اروپایی بودند، از شمال فلات ایران وارد این سرزمین شدند. شعبه‌های مختلف آریایی، هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارس ها در قسمت جنوبی و پارت ها در حدود خراسان امروزی. قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند.
سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیه‌ی ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ می‌شناختند. پایتخت ماد هگمتانه بود.
مادها در اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت ایرانی را تاسیس کردند. از پادشاهان بزرگ این سلسله هوخشتره بود که با دولت بابل متحد شد و سرانجام امپراتوری آشور را منقرض کرد و پایه‌های نخستین شاهنشاهی آریایی‌تباران در ایران را بنیاد نهاد.
دولت ماد در ٥٥٠ قبل از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسی ها منتقل گشت. در زمان داریوش، امپراطوری هخامنشی به منتهای بزرگی خود رسید: از هند تا دریای آدریاتیک و از دریای عمان تا کوه‌های قفقاز.
هخامنشیان نخست پادشاهان بومی پارس بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر آستیاگ واپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدی و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش را بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند. در ٥٢٩ ق.م کوروش پایه گذار دولت هخامنشی در جنگ‌های شمال شرقی ایران با سکاها، کشته شد. لشکرکشی کبوجیه جانشین او به مصر آخرین رمق کشاورزان و مردم مغلوب را کشید و زمینه را برای شورشی همگانی فراهم کرد.
داریوش در کتیبهً بیستون می گوید: " بعد از رفتن او (کبوجیه) به مصر مردم از او برگشتند..." شورش‌ها بزرگ شد و حتی پارس زادگاه شاهان هخامنشی را نیز در برگرفت. داریوش در کتیبه بیستون شمه‌ای از این قیام‌ها را در بند دوم چنین نقل می‌کند: " زمانی که من در بابل بودم این ایالات از من برگشتند: پارس، خوزستان، ماد، آسور، مصر، پارت) خراسان (مرو، گوش) افغانستان (مکائیه." داریوش به سرکوبی این جنبش‌ها مشغول بود. جنگ های ایران و یونان در زمان داریوش آغاز شد. دولت هخامنشی سر انجام در ٣٣٠ ق. م به دست اسکندر مقدونی منقرض گشت و ایران به دست سپاهیان او افتاد. اشکانیان که از تیره ایرانی پرنی و شاخه‌ای از قوم داه بودند از ایالت پارت که مشتمل بر خراسان فعلی بود برخاستند. این امپراتوری در دوره اقتدارش از رود فرات تا هندوکش و از کوه‌های قفقاز تا خلیج فارس توسعه یافت. در عهد اشکانی جنگ های ایران و روم آغاز شد. سلسله اشکانی در اثر اختلافات داخلی و جنگ‌های خارجی به تدریج ضعیف شد تا سر انجام به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. ساسانیان خاندان شاهنشاهی ایرانی در سالهای ۲۲۴ تا ۶۵۱ میلادی بودند.
شاهنشاهان ساسانی که اصلیتشان از استان پارس بود بر بخش بزرگی از غرب قاره‌ی آسیا چیرگی یافتند. پایتخت ساسانیان شهر تیسفون در نزدیکی بغداد در عراق امروزی بود. سلسله اشکانی به دست اردشیر اول ساسانی منقرض گردید. وی سلسله ساسانیان را بنا نهاد که تا 652 میلادی در ایران ادامه یافت. دولت ساسانی حکومتی ملی و متکی به و تمدن ایرانی بود و قدرت بسیار زیادی کسب کرد. در این دوره نیز جنگ های ایران و روم ادامه یافت. امپراتوری پهناور ساسانی که از رود سند تا دریای سرخ وسعت داشت، در اثر مشکلات خارجی و داخلی ضعیف شد.
آخرین پادشاه این سلسله یزدگرد سوم بود. در دوره او مسلمانان عرب به ایران حمله کردند و ایرانیان را در جنگ‌های قادسیه، مدائن و نهاوند شکست دادند و بدین ترتیب دولت ساسانی از میان رفت. در پایان قرن پنجم و آغاز قرن ششم میلادی جنبش بزرگی جامعه ایران را تکان داد که به صورت قیامی واقعی سی سال دوام آورد و تأثیر شگرفی در تکامل جامعه آن روزایران بخشید.
در چنین اوضاعی مزدک پسر بامدادان به تبلیغ مذهب خود که گویند موسسش زردشت خورک بابوندس بوده، پرداخت. عقاید مزدک بر دو گانگی مانوی استوار است:
روشنائی دانا و تاریکی نادان، به عبارت دیگر نیکی با عقل و بدی جاهل، این دو نیرو با هم در نبردند و چون روشنائی داناست سرانجام پیروز خواهد شد. اساس تعلیمات اجتماعی مزدک دو چیز است:
یکی برابری و دیگری دادگری

مردم بسیاری به سرعت پیرو مذهب مزدک شدند. جنبش مزدکی با قتل او و پیروانش به. طرز وحشیانه‌ای سرکوب شد، اما افکار او اثر خود را حتی در قیام‌ها و جنبش‌های مردم ایران در دوران اسلام، باقی گذاشت.
آخرین سلسله پادشاهی که بر ایران حکومت کرد، خاندان پهلوی بود. رضا شاه توسط کودتایی که در سوم اسفند ١٩٢٢ ترتیب داد، به وزارت رسید و مدتی بعد انقراض قاجاریه را اعلام کرد. همزمان با جنگ جهانی دوم، نیروهای متفقین در شهریور ١٣٢٠ هجری شمسی وارد ایران شدند تا به شوروی که علیه آلمان می‌جنگید امکانات برسانند. رضا شاه به دستور دولت انگلیس از ایران خارج شد و پسرش، محمدرضا شاه، بر تخت سلطنت نشست.
دوره پهلوی تا بهمن ١٣٥٧ که انقلاب پیروز شد، ادامه یافت.
اصول حکومت جمهوری اسلامی ایران بر پایه جمهوریت و اسلامیت بنا شده است، جمهوریت همان رای و اراده مردم در اداره کشور است و اسلامیت یعنی مطابقت داشتن قوانین با دین اسلام .  
سیاست 
حکومت فعلی ایران جمهوری اسلامی است. قوه مقننه مجلس شورای اسلامی است.این نوع حکومت در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ مورد همه پرسی قرار گرفت که 2/98 درصد شرکت‌کنندگان به آن رای آری دادند و مدتی بعد قانون اساسی‌اش را تایید کردند. قانون اساسی یک بار هم در ۱۳۶۸ بازنگری شد. در این نوع حکومت رهبر (ولی فقیه) بالاترین رکن نظام است که طبق قانون اساسی فرمانده کل قوا و ناظر سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه است. رئیس قوه مجریه رئیس جمهور است که با رای مستقیم مردم به فرد تایید صلاجیت شده شورای نگهبان قانون اساسی انتخاب می شود و مدت ریاست جمهوری او که باید از رجال سیاسی باشد ۴ سال است. یک فرد تنها می تواند برای ۲ دوره متوالی یعنی ۸ سال رئیس جمهور باشد. رئیس جمهور وظیفه عزل و نصب وزرا را دارد. برای نصب هر وزیر رئیس جمهور می بایست نام او را جهت اخذ رای صلاحیت نمایندگان مجلس به مجلس شورای اسلامی بفرستد. همچنین انتخاب ریاست سازمان‌های برنامه و بودجه، محیط زیست و ریاست بانک مرکزی از وظایف رئیس جمهور است. رئیس قوه مقننه یا قانون گذاری همان رئیس مجلس شورای اسلامی است که از میان نمایندگان مجلس با رای اعضا به صورت سالانه انتخاب می شود. مجلس شورای اسلامی دارای ۲۹۰ عضو است که اعضای آن از میان کسانی که شورای نگهبان آنها را تائید صلاحیت کرده، به وسیله مردم از راه انتخابات انتخاب می شوند و مدت نمایندگی آنها ۴ سال است. در جمهوری اسلامی بالاترین مقام رهبر (ولی فقیه) است که توسط مجلس خبرگان انتخاب می شود. بعد از رهبر ریس جمهور بالاترین مقام در کشور است که هر ۴ سال یکبار از میان نامزدهای مورد تایید شورای نگهبان توسط رای مستقیم مردم انتخاب می شود. مجلس شورای اسلامی در ایران وظیفه قانون گذاری و نظارت بر دولت را دارد. نمایندگان مجلس شورای اسلامی از میان نامزدهای مورد تایید شورای نگهبان هر ۴ سال یکبار توسط رای مستقیم مردم انتخاب می شوند .  
قوه قضاییه 
رئیس قوه قضاییه با حکم رهبر به مدت ۵ سال قابل تمدید عزل و نصب می شود و مسئولیت اداره قوه قضاییه و عزل و نصب روسای دادگستری استان‌ها و ادارات ذیربط آن همچون دیوان عالی کشور و دادستانی کل کشور را به عهده دارد.  
اقتصاد ایران 
در ۲۵ سال گذشته جمعیت ۳۶ میلیونی کشور به ۶۶ میلیون نفر افزایش پیدا کرده و نخستین موج این نسل جدید به بزرگسالی رسیده است. اکنون انبوه جوانان بیکار که در فضای انقلاب بزرگ شده اند، تهدیدی جدی برای ثبات داخلی ایران به شمار می روند. بر اساس آمارهای رسمی نرخ بیکاری به ۲/۱۲ درصد رسیده است اما کارشناسان رقم آن را ۲۰ درصد برآورد می‌کنند. محمد خاتمی رئیس جمهوری سابق می گوید "حضور سالانه ۷۰۰ هزار نفر به بازارکار معرف فشار شدیدی است که اقتصاد ایران ناگزیر به تحمل آن است." حاکمیت جمهوری اسلامی که پس از انقلاب افزایش تعداد فرزندان را تشویق می کرد از یک دهه پیش برنامه کنترل جمعیت را در دستور کار قرار داده است. همزمان، روند تحولات سیاسی در داخل کشور و مسایلی که در زمینه روابط خارجی جمهوری اسلامی وجود دارد همچنان مانع از برخورد ریشه‌ای با مشکلاتی می‌شود که اقتصاد ایران با آنها دست به گریبان است. به همین دلیل نیز بسیاری از کارشناسان غلبه بر مشکلات اقتصادی و هموار ساختن مسیر توسعه پایدار در ایران را مستلزم رویکردی جامع به مسایل کشور می دانند. در این دوره(۱۳۸۳ � ۱۳۵۳)، نرخ تورم گاه به ۸/۶ درصد رسیده و گاه به مرز ۵۰ درصد نزدیک شده است و نرخ بیکاری زمانی ۹/۲ درصد و زمانی بیش از ۱۶ درصد بوده در حالیکه در زمینه بدهی خارجی، این رقم برای مدت‌ها صفر بوده ولی گاه چنان افزایش یافته که دولت را با بحران بازپرداخت مواجه کرده است. رهایی از اقتصاد متکی به نفت، ادامه سیاست‌های خصوصی سازی و همگام شدن با اقتصاد جهانی پیشنهادهایی است که از سوی تحلیلگران برای تثبیت اوضاع اقتصادی ایران مطرح می‌شود. همزمان، جمهوری اسلامی باید چاره‌ای برای انبوه بیکاران بیندیشد که شمار آنان به سه میلیون نفر رسیده و به سرعت رو به افزایش است در حالیکه اقتصاد ایران از جذب سیل متقاضیان جدید کار ناتوان مانده است. انقلاب، دولتی کردن‌های گسترده، خصوصی سازی‌های دوباره، جنگ هشت ساله با عراق، تحریم‌های بین المللی، اتکا به درآمدهای نفتی، سوء مدیریت و فساد و رشد بی رویه جمعیت اقتصاد ایران را در سه دهه گذشته با افت و خیزهای بسیار رو برو کرده است. بیکاری و کمبود فرصت‌های شغلی از جمله معضلات اصلی ایران بوده است . با سه برابر شدن درآمدهای نفتی در سال ۱۳۵۳، رژیم سابق ایران یک سیاست اقتصادی مبنتی بر رشد سریع را در پیش گرفت و به این منظور، بودجه سالانه را به دو برابر افزایش داد، وام‌های سررسید نشده خارجی را پرداخت. رشد سریع اقتصادی و بهبود چشمگیر موقعیت بین المللی ایران در سالهای قبل از انقلاب با تورم نیز همراه بود. کوتاه مدتی بعد از پایان جنگ، اکبر هاشمی رفسنجانی سکان هدایت کشور را بر عهده گرفت و اجرای اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی بعد از انقلاب آغاز شد. در این دوره، همزمان با افزایش درآمدهای نفتی و دریافت وام‌های خارجی، دولت سیاست درهای باز اقتصادی را به اجرا در آورد. اما اجرای این سیاست حجم بدهی‌های خارجی دولت را افزایش داد و تورم ۳/۴۹ درصدی را در تاریخ ایران ثبت کرد. با بحرانی شدن اوضاع اقتصادی، دولت که از بازپرداخت وام‌ها عاجز مانده بود با عقب نشینی از برنامه‌های اعلام شده خود، واردات را محدود کرد و سیاست تثبیت را در پیش گرفت. پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات سال ۷۶ با کاهش قیمت نفت همراه بود و درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت ایران در آستانه ورود اصلاح طلبان به صحنه سیاسی به ۹/۹ میلیارد دلار کاهش یافت. تحقق رشد اقتصادی بالای شش درصد به مقامات اقتصادی ایران امکان آن را داد تا علاوه بر کنترل بدهی‌های خارجی بخش عمده‌ای از آن را بازپرداخت کنند. بر اساس آمارهای رسمی بدهی‌های خارجی دولت به حدود ۲/۹ میلیارد دلار کاهش یافته است. وابستگی شدید به درآمدهای غیر قابل اعتماد نفتی برنامه ریزی اقتصادی ایران را همواره شکننده کرده است. برنامه دولت این است که اتکا به بودجه درآمدهای نفتی را که ۸۰ درصد درآمدهای ارزی کشور را تشکیل می دهد، کاهش دهد اما هر گونه تلاش برای خارج کردن درآمدهای نفتی به معنای آن است که درآمدهای مالیاتی چند برابر شود.
صنعت ایران پس از سال‌ها همچنان زیر پوشش یک رشته قوانین حمایتی دولتی فعالیت می‌کند و اگر در معرض فشارهای رقابتی بین الملللی قرار گیرد ممکن است بسیاری از کارخانه‌ها تعطیل شود و بیکاری افزایش یابد. قانون جذب و حمایت سرمایه گذاری خارجی که در سال گذشته به تصویب رسیده هنوز نیازمند شفافیت بیشتر است. به نظر می رسد تنها راه ایران برای جذب سرمایه گذاری خارجی این است که وجهه جهانی خود را ترمیم کند و به این ترتیب در درازمدت از تحریم‌های ایالات متحده نیز رها شود. تاکنون جلب سرمایه‌های خارجی به طور محدود موفق بوده است. با وجود اقدامات دولت برای اصلاح ساختار اقتصادی ایران هنوز بخش عمده‌ای از فعالیتهای اقتصادی در اختیار دولت قرار دارد. کارشناسان بانک جهانی در گزارش شاخصهای توسعه در سال ۲۰۰۵ میانگین رشد تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۰۴ را شش و پنج دهم درصد تخمین زده‌اند که یک دهم درصد از سال ۲۰۰۳ کمتر است. ایران از نظر رشد در سال گذشته میلادی در میان کشورهای در حال توسعه در مکان شانزدهم ایستاده است. بانک جهانی میانگین رشد تولید ناخالص داخلی ایران در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳ را سه و هفت دهم درصد برآورد کرده که دو درصد نسبت به دهه ۱۹۸۰ رشد داشته است. ایران همچنین از نظر نرخ تورم با ۱۶ درصد در سال ۲۰۰۳ در مکان شانزدهم جدول کشورهای دارای تورم دورقمی ایستاده است. نابرابری بین ثروتمندان و فقیران، مردان و زنان، شهرنشینان و روستاییان، در داخل یک کشور به اندازه نابرابری بین کشورها می‌تواند مانع از دستیابی به اهداف توسعه هزاره باشد. بانک جهانی در تازه ترین گزارش خود از نرخ بیکاری کشورهای خاورمیانه نرخ بیکاری نیروی کار 15 تا 64 ساله ایران را 9 درصد اعلام کرد. به گزارش بانک جهانی، جمعیت 15 تا 64 ساله ایران با نرخ بیکاری 9 درصدی هشتمین نرخ بالای بیکاری را در سطح خاورمیانه دارد. صندوق بین المللی پول در آخرین برآورد خود از رشد اقتصادی کشورها در سال ۲۰۰۵ پیش بینی کرد: رشد اقتصادی ایران در این سال به ۵ درصد برسد که بدین ترتیب نسبت به سال قبل از آن ۰ در گزارش صندوق بین المللی پول پیش بینی شده است، رشد اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۰۵ به ۵ درصد برسد که بدین ترتیب ایران از نظر رشد اقتصادی در میان ۱۵۳ کشور در حال توسعه در جایگاه ۳۹ و در میان ۱۴ کشور خاورمیانه‌ای در جایگاه سوم قرار خواهد گرفت.
صندوق بین المللی پول در ادامه گزارش خود متوسط رشد اقتصادی خاورمیانه در سال ۲۰۰۶ را ۵ درصد و رشد اقتصادی ایران در این سال را نیز ۵ درصد پیش بینی کرده است. به گزارش بانک مرکزی ایران، ارز حاصل از صادرات نفت ایران در پنج ماه نخست سال ۱۳۸۴ خورشیدی به مرز بیست میلیارد دلار رسید. با توجه به پیش بینی نهادهای کارشناسی بین المللی که بر بالا ماندن و، اوجگیری بهای نفت در ماه‌های آتی اشاره می‌کنند، ایران می‌تواند در سال ۱۳۸۴ برای نخستین بار از محل صادرات نفت، حدود پنجاه میلیارد دلار در آمد ارزی داشته باشد. بانک مرکزی ایران، حجم بدهی‌ها و تعهدات مالی کشور را تا پایان شهریور ماه سال ۱۳۸۴، چهل میلیارد و ششصد میلیون دلار اعلام کرد. بدهی‌های ایران به دو بخش تقسیم شده: هفده میلیارد دلار از رقم اعلام شده، بر پایه ملاک‌های مورد نظر بانک مرکزی، بدهی‌های قطعی به شمار میآید، مابقی �تعهدات احتمالی� از جمله اعتبارات اسنادی گشایش یافته، که کالای آن هنوز حمل نشده، و نیز بهره‌های آینده ميباشد. به رغم رونق بازار جهانی نفت در پنج سال گذشته و اوجگیری استثنایی بهای این کالا در یکسال اخیر، بدهی‌ها و تعهدات مالی خارجی ایران افزایش یافته است. اگر تنها بدهی قطعی ایران را، که در گزارش بانک مرکزی انتشار یافته، در نظر بگیریم، حجم آن در دوازده ماه گذشته حدود پنج میلیارد دلار بیشتر شده. رقم بالای چهل میلیارد دلار که از سوی بانک مرکزی کشور برای بدهی‌ها و تعهدات مالی ایران اعلام شده در شرایط فعلی بازار نفت، و با توجه به ذخایر ارزی ایران، که احتمالا حدود سی و پنج میلیارد دلار است، برای اقتصاد کشور بار خرد کننده‌ای به شمار نمی‌آید. با این حال اگر بازار طلای سیاه دگرگون شود، کل ذخایر ارزی جمهوری اسلامی تنها هشت ماه واردات کشور را تأمین می‌کند و حساب‌های خارجی ایران، در رویارویی با تعهدات رو به افزایش خارجی، طبعا در وضعیتی بسیار شکننده قرار خواهند گرفت.